Wednesday, July 07, 2010

عکس تو

عکست را همیشه داشتم، ولی هیچ گاه فکر نمی کردم ، دیدن عکست بعد از چند سال می تواند همان تاثیر روز اول را داشته باشد، قلبم هری ریخت و گفتم این حس را اینجا بنویسم ... تابدانی ...
امروز باز مبهوت مانیتور شدم ، و بغض گلویم را گرفت ... دلم لک زده برات ... میفهمی ؟ می دونی چقد دوست دارم دختر؟ این عکس تمام زندگی من است ... دیوانه وار بوسیدمت ... می فهمی ... می فهمی این یعنی چی؟ عمق دیوانگی مرا میبینی؟ آریا هست ... همه چی هست ، اما بی تو ... دیوانه آن خاطراتم ... دیوانه تو ... دیوانه باز دیدنت ...

بهتر است ننویسم که عنان از دست داده ام و همچو مستی شده ام که لاینقطع می گوید و می گوید و می گوید ... دیوونه تم ، مستتم ، همیشگی من ، دیوونتم ،