Friday, February 18, 2005

snow




چيني ها مي گويند :
زماني كه انگشت اشاره ات را به سوي طرف مقابل گرفته اي و او را مقصر قلمداد ميكني فراموش نكن
كه سه انگشت ديگر به سمت خودت است


******
با خویشتن می‌گفت
"می‌رسم فردا به رویاهای دور از دست"
پای می‌کوبم ز شادی
بانگ بر می‌آورم
این است آزادی.
لیک از تکرار فرداها و فرداها
خسته‌ و افسرده می‌گوید:
"وه! که ره
صعب است و طولانی."
کاش زین افزون نگردد غم
مایه‌ی یأسش نباشد کاش
تا برآرد بانگ:
"ای دریغ و درد!
می‌زدم عمری قدم
در کوچه‌ی بن‌بست."...
(محمد مفتاحی)

***